خبرگزاری حوزه | مستند «آغاز یک پایان» به کارگردانی امید حسن زاده و تهیه کنندگی مهدی مطهر تولید شده است و این شبها از شبکه یک سیما پخش میشود. این مستند روایت زندگی شهید محمد باقر صدر است. اندیشمند و عالم شیعه که چهل و دو سال از شهادت او میگذرد. اگر چه این نخستین باری است که مستندی به زبان فارسی به بیان سرگذشت سید محمد باقر صدر میپردازد ولی در نگاه اول مستند کند به نظر میرسد، مخاطب را به هیجان نمیآورد دیدن و شنیدش برای مخاطب خسته کننده است و فراز و فرود خاصی ندارد، اما چرا این اتفاق میافتد؟
این مسئله ربط چندانی به سازندگان مستند ندارد، مسئله جایگاه شهید سید محمد باقر صدر است. برای درک این موضوع شاید بهتر است به جملهای معروف درباره محمد باقر صدر اشاره کنم، در توصیف او میگویند سید محمد باقر صدر «نابغه ای که او را نمیشناسیم»! واقعیت درباره او همین است، او نابغه است و ما در هر چهار قسمت این مستند با بخشهایی از نبوغ او آشنا میشویم، در قسمت اول با اجتهاد پیش از تکلیفش، با نگارش کتب در سنین جوانی، با تدریس درس خارج در هجده سالگی، برای خانه نشینی و خلوت خودخواستهاش و نوشتن اقتصادنا و فلسفتنا اصلا ناشناخته بودنش برای همین است؛ او ناشناخته است چون نابغه است! چون نابغهها کمتر به شهرت میرسند، خصوصا او که عمرش هم بسیار کوتاه بود و بخش قابل توجهی از آن را به درس و بحث پرداخت و در نهایت رژیم بعث عراق دنیا را خیلی زود از وجود او محروم ساخت.
همین نبوغ باعث شده تا در این چهل و دو سال کسی به سراغ روایت گری از سرگذشت او نرود، همین نبوغ و شهادت در سن و سال کم ( در نسبت با دیگر علما) باعث شده تا محمد باقر صدر سوژهای نباشد که رسانهها مدام درباره اش تولید محتوا کنند، اصلا شاید همین نبوغ او را به انزوایی رسانده که جز اهل حوزه و دانشگاه و دوست داران اندیشه دیگران حتی نام او را هم نشنیده باشند!
«آغاز یک پایان» روایت یک عالم معمولی دین نیست، روایت اندیشمندی است که جان و مالش را به پای علم میگذاشت، درس و بحث را برای نوشتن آثارش کنار میگذاشت و در خلوت خود به تفکر، مطالعه و نگارش میپرداخت تا ایدهاش را مکتوب کند. آیت الله خامنهای در توصیف شهید صدر میگوید:«به نظر بنده مرحوم آقای صدر قطعا نابغه بود، یعنی کاری که از عهده او بر میآمد از عهده خیلی از فقها و علما و متفکرین حوزههای ما برنمیآید».
بدیهی است از کسی که عمرش را به پای علم دینی ریخته نمیتوان مستند داستانی ساخت که درامی پر هیجان باشد و در همان نگاه اول همه مخاطبان را به خود جذب کند. اصلا همین شناخت اولیه از او که با دیدن یک مستند میسر میشود هم به مقدمه احتیاج دارد، مثلا برای فهم بهتر «آغاز یک پایان» مخاطب باید کمی از وضعیت آن روزهای عراق و منطقه بداند، مراجع عظام تقلید نجف در آن زمان و وضعیت داخلی عراق را تا حدودی بشناسد تا روایت «آغاز یک پایان» را درک کند.
حالا که سومین قسمت از این مستند پخش شده به شاید به نظر برسد این مستند برای مخاطب عام جذابیت لازم را ندارد _و احتمالا سوالات بسیاری را در ذهن مخاطب ایجاد کند_ اما ابدا از ارزش این مستند کاسته نمیشود چرا که حتی مخاطبانی که تا به حال نام محمد باقر صدر هم به گوششان نخورده با تماشای «آغاز یک پایان» به سید محمد باقر صدر علاقه مند خواهند شد و نسبت به او و اندیشهی او کنجکاو میشوند. و احتمالا این سوال در ذهن هر مخاطبی ایجاد شود؛ چرا پیش از این او را نمیشناختم؟
به گمانم برای سازندگانی که میان همهی سوژههای موجود که میتوانند سرگرم کنندهتر، هیجان انگیزتر و با درامی بیشتر باشند به سراغ سرگذشت یک «اندیشمند» میروند دستاوردی از این مهمتر نباشد، که هر چند اندک یک چهره ناشناس را به مخاطبان بشناسانند.
برای بسیاری از مخاطبان شهیدصدر تنها یک اسم است! شاید اسم اتوبانی در تهران! بسیاری او را با پسر عمویش امام موسی صدر اشتباه میگیرند، اما پس از تماشای «آغاز یک پایان» او دیگر یک نام نیست! نابغهای است که پیشتر او را نمیشناختیم...